کد مطلب:284947 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:239

در پیرامون کتاب کمال الدین و تمام النعمة
براستی درباره كتابی كه به اشاره همایونی حضرت بقیه الله - ارواحنا فداه - نگاشته شده است، چه می توان گفت؟ معرفی آن با بیان رسای كدامین دانشمند فرهیخته باید صورت گیرد تا ارزش واقعی آن برای اذهان ما آشكار گردد؟ شاید نیكوترین پاسخ این باشد كه چه كسی بهتر از خود شیخ صدوق - علیه الرحمه؟! اینك این شما و این بیان وی: آنچه مرا به نگارش این كتاب واداشت، این بود كه چون از زیارت مشهد الرضا - علیه آلاف التحیه و الثناء - فارغ گشتم، به نیشابور برگشتم و همانجا رحل اقامت افكندم. در آنجا بود كه دریافتم مساله غیبت بیشتر شیعیانی را كه به نزد من رفت و آمد می كنند، به حیرت افكنده و به شبهاتی درباره امام زمان - عجل الله تعالی فرجه الشریف - دچار نموده است. علت این سرگردانی هم تنها در یك كلام خلاصه می شد: ایشان از راه تسلیم در برابر نصوص، به بیراهه خود رایی و قیاس افتاده بودند. من نیز تا آنجا كه می توانستم با نقل و گسترش اخبار پیامبر اكرم و ائمه معصومین - صلوات الله علیهم اجمعین - به ارشاد ایشان پرداختم و آنان را به سوی راه صواب رهنمون گشتم. یكی از همان روزها فاضلی از فضلای قمی كه من مدتها بود، به جهت اندیشه استوار و رویه مستحكمی كه داشت، آرزوی ملاقاتش را داشتم و مشتاق دیدارش بودم از ناحیه بخارا به نزد ما آمد و او كسی نبود جز: شیخ نجم الدین ابوسعید محمد بن الحسن بن محمد بن احمد بن علی بن الصلت - ادام الله توفیقه. پدرم از جد این شیخ، محمد بن احمد - قدس الله روحه - روایتها نقل می كرد و از فضل و مدارج علمی و عبادی او سخنها می گفت. گذشته از این، او به خاندانی وابسته بود كه دانشمندان بزرگی چون احمد بن محمد بن عیسی و محمد بن حسن صفار از ایشان روایت نقل كرده بودند.



[ صفحه 18]



چون چنین موقعیتی فراهم آمد، خدای تعالی را از جهت اینكه هم دیدار آن عزیز را برایم میسر و هم برادری و صفا و صمیمیت او را نصیبم فرموده بود، سپاس گفتم. روزی آن عزیز، در صحبتش سخن یكی از بزرگان اهل فلسفه و منطق بخارا را به میان آورد. وی بیان كرد كه آن فیلسوف، گفتاری درباره قائم علیه السلام و طولانی شدن غیبت آن حضرت بدو گفته كه او را به شك و دو دلی افكنده است. من كه از او چنین شنیدم به اثبات نهان زیستی آن حضرت پرداختم و سخنانم را با اخبار پیامبر اكرم و ائمه معصومین - صلوات الله علیهم اجمعین - آراستم، چنانكه شكی كه به دلش رخنه كرده بود، از وجودش رخت بربست و در برابر آن اخبار سر تسلیم فرود آورد و آنها را به جان پذیرفت. سپس از من خواست كه كتابی در این باره تصنیف نمایم. من نیز بدو وعده دادم كه چون به خواست خدای تعالی به وطنم باز گردم، بدان مهم همت گمارم. شبی در حالی كه به خانواده و فرزندانم كه آنها را در ری ترك كرده بودم می اندیشیدم، ناگهان خوابم در ربود و چنین دیدم كه گویی در مكه و در هفتمین دور طواف بیت الله الحرام و در حال استلام حجر الاسود هستم. آن را می بوسم و می گویم: امانتی ادیتها و میثاقی تعاهدته لتشهد لی بالموافاه كه ناگهان چشمانم به جمال بی مثال مولایمان. امام زمان - عجل الله تعالی فرجه الشریف - روشن شد. ایشان كنار در كعبه ایستاده بودند. با دل مشغولی و آشفتگی ذهنی فراوانی كه داشتم، به ایشان نزدیك شدم. آن حضرت به فراست از رنگ رخساره به سر ضمیرم پی بردند و پس از سلامی كه میان ایشان و این بنده رد و بدل شد به من فرمودند: چرا كتابی در غیبت نمی نگاری تا پایانی برای این پریشانیت باشد؟ عرض كردم: یا ابن رسول الله! چیزهایی در آن باره نگاشته ام. حضرت فرمودند: نه بدان شیوه، بلكه تو را امر می نمایم كه هم اكنون كتابی درباره غیبت بنگاری و در آن از غیبتهای پیامبران علیهم السلام یاد كنی. پس آن گاه حضرت تشریف بردند و من از خواب جستم. آن شب تا سحر، به دعا و گریه و راز و نیاز و مویه گذشت. چون صبح فرا رسید، به تالیف این كتاب پرداختم تا امتثال امر ولی زمان و حجت الهی را نموده باشم. این مهم را با یاری خداوند و توكل بدو آغاز نموده ام و برای كوتاه دستیم استغفار می كنم، و ما توفیقی الا بالله علیه توكلت و الیه انیب. باید انصاف داد كه شیخ - علیه الرحمه - به خوبی از عهده تكلیف خویش بر آمده و كمال الدین اگر نگوییم بهترین، باید بگوییم كه یكی از بهترین كتب مهدویت، از زمان تالیف آن تا زمان ماست.



[ صفحه 19]



كتاب با مقدمه محققانه مولف - علیه الرحمه - كه نزدیك به یك پنجم حجم آن را در برگرفته است، آغاز می شود. نخستین مطلب این مقدمه، بحث تقدم جانشینی الهی در زمین بر آفرینش انسان است كه با مباحثی مانند: وجوب اطاعت از خلیفه الهی و عدم شایستگی بندگان برای انتخاب او، وجوب عصمت امام،... دنبال می شود. پس از اتمام این مباحث كلی كه همگی با دلایل روشن عقلی و نقلی مطرح شده است، خواننده با موضوعاتی كه درباره شخصیت حضرت بقیه الله - ارواحنا فداه - نگاشته شده است، روبرو می شود. این موضوعات از وجوب شناخت آن حرت، آغاز و با نقل مباحثه های علمی و استشهادهای تاریخی بسیاری همراه شده كه عمدتا درباره نقادی آرای نادرست منكران غیبت امام علیه السلام است. نوك پیكان نقد مولف - علیه الرحمه - رو به اندیشه های سست و نادرست زیدیه نشانه گرفته شده چه او سخت ترین مخالفت را درباره شخصیت امام علیه السلام از سوی ایشان یافته است. پس از اتمام مقدمه، مولف در هشتاد و پنج باب به بررسی پنج سر فصل اصلی از دیدگان اخبار تاریخی و روایات صحیح مذهبی پرداخته است كه عبارتند از: 1 - بر شماری نمونه های نهان زیستی پیامبران علیهم السلام، 2 - داستانهای آنان كه عمری طولانی یافته اند، 3 - احادیث اهل بیت علیهم السلام درباره حضرت بقیه الله - ارواحنا فداه - و غیبت ایشان، 4 - حكایات آنان كه حضرت را به چشم خویش زیارت كرده اند، 5 - توقیعات آن حضرت. اكنون گلچینی از روایات كتاب همراه با ترجمه به نثر، و برداشتی آزاش و شعر گونه از آنها تقدیم می گردد كه امید است حضرت بقیه الله - ارواحنا فداه - و دوستداران ایشان به كاستیهای آن با چشم پوشی بنگرند و دیده رضا و قبول بر آن بیفكنند. [1] گفتنی است كه در این اثر، اسما و صفات الهی، دور از باریك بینی های اعتقادی، به



[ صفحه 20]



روش معمول مترجمان پارسی زبان ترجمه شده است. انجام سخن، سپاس این كمترین از برادرانی است كه برای به سامان آمدن این اثر، وامدار یاری ایشان هستم، (و آخر دعوانا ان الحمد لله رب العالمین)



[ صفحه 21]




[1] نسخه اساس ما، در بازگردان مقدمه و متن، با تصحيح و تعليق پژوهنده ارجمند جناب آقاي علي اكبر غفاري و به كوشش موسسه انتشارات اسلامي، وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم، در سالهاي اخير به چاپ رسيده است.